دنازو انا یاد
سرڅېړونکى زلمى هېوادمل
سخنى چند پيرامون ماخذ شناسى پټه خزانه
پټه خزانه تذکرة الشعراى قديم زبان پښتو است، که نمونه هاى کلام پنجاه ويک شاعر
زبان پښتو با احوال مختصر انها درين تذکره يافت ميشود.
تذکرة الشعراى پټه خزانه بين سالهاى ١١٤١-١١٤٢هـ ق به امر پادشاه فرهنگدوست و شاعر
دودمان هوتکى شاه حسين هوتک در کندهار تاليف شده است.
مولف اين گنجينه پر بهايى ادبيات پښتو محمد هوتک نام دارد، که منشى ادبى، دربار بود(١)
درباره محمد هوتک باييست ياد اور شد که وى پس از سقوط قصر نارنج از کندهار به مناطق
هوتک نشين رو اورده، و در دامنه هاى کوه مشهور (سورغر) در منطقه سيورى از توابع
کلات مسکن گزيده است. کاريزى و ديهى را اباد ساخته است، که ازين ده هنور هم بنام (مموکلى))
موجود بوده، و کاريز ده نيز بنام مموکاريز مورد استفاده باشنده گان ان ديار است.
مطالعه و ارزيابى دقيق و بيطرفانه پټه خزانه از نظر ميتود هاى معاصر و پيشرفته، سبک
شناسى ادبياتشناسى نشان ميدهد که اين اثر کتابيست طبيعى، و بنا بر ضرورت فرهنگى ان
روز کار تاليف شده است. پټه خزانه را بمعيار هاى امروزى سبک شناسى و ادبيات شناختى
پوهاند داکتر محمد رحيم بر رسى نموده و نتايج بررسى هاى استاد الهام حاکى از اصالت
متن پټه خزانه از نظر سبک شناسى تواند بود، پژوهش نموده استاد الهام مارا باورمند
مسيازد، که متن پټه خزانه از لحاظ سبک شناسى به هر گونه پرسشهايى نقادان جواب داده
ميتواند در پهلوى ميتودهاى نوين سبک شناسى ميتوان پټه خزانه را به شيوه هاى عنعنوي
پژوهشهاى شرقى نيز مورد ارزشيابى قرار داد.
مطالعه عميق و بغير ضانه اين اثر و زين اشکار ميسازد، که مولف دانشمند ان از عنعنه
هاى تذکره نگارى مشرق زمين باخبر بود، و ازين سنت ها سود وافر برده است. نشاندهى
تعقيب همه عنعنه هاى شيوه هاى تذکره نگارى مشرق زمين در پټه خزانه کاريست سود مند و
قابل ارج، امامن درين مختصر تنها بر شيوه کار برد او استفاده از ماخذ درين کتاب سخن
خواهم گفت. نشان دادن راويان و ماخذ يک روشن پسنديده در سبک تذکره نگارى است که
شمارى از دست اندر کاران اين رشته کتاب نويسى از ديرينه زمانى به تعقيب ان پرداخته
اند.
محمد هوتک صاحب پټه خزانه نيز ازين رسم پيروى کرده، مطالب تذکره اش را با باستناد
ماخذ تحريرى ضبط نموده و هم به پيروى از پيشينيان بخشى از مطالب را باستناد گفته
هاى راويان شينده و درج کتاب کرده است.
در ماخذ تحريرى پټه خزانه شمارى از کتب ياد شده در کتاب اکنون موجود است. و بدسترس
پژوهشگر ان قرار دارد.
امابرخى از اين کتب تا هنور کشف نه شده و يا هم دور از امکان نيست که محوه گرديده
باشند، زمانى مغرضين چنين ميگفتند که چرا بخشى از ماخذ پټه خزانه بدسترس نيست، در
پاسخ باعتراض هاى چنين اشخاص استاد بزرگوار پوهاند عبدالحى با استناد کتب معتبر
تذکره اشکار ساخت که تذکره پټه خزانه يگانه تذکره يى نيست که برخى از ماخذ ان
بدسترس ما قرار ندارد، بلکه ده ها کتاب تذکره راميتوان سراغ کرد که شمارى از ماخذ
موجود نيست و يا اينکه تا هنوز کشف نه شده است. شا دروان استاد حبيبى در مقدمه طبع
سوم پټه خزانه و نگارنده در اثر (د محمد هوتک ژوند او مزار) چنين کتب را نشان داده
ايم. و در اينجا به تکرار ان ضرورتى حس نميکنم. نکته ديگرى راکه بايست در اينجا
افزود اينست که در اثار مربوطه به فرهنگ پښتو زبانان نيز ميتوان اثارى را در يافت
که اثار ياد شده در ان وهم شمارى از ماخذ ان تاهنوز کشف نگرديده. بگو نه مثال:
على محمد مخلص شينوارى در حالنامه بايزيد روشان از کتبى چون مقصود الطالبين خلفيه
مودود، ترين، مراة المحققين ارزانى روښانى، مراه العارفين (نام کتاب درنسخه دستنويس
و گستتنر شده حالنامه در جاى ديگر سراج العارفين درج است) ابابکر قندهارى و ديوان
خواجه محمد اقتباساتى نموده (٥) اما کتب ياد شده تا هنوز بدسترس نيست و دانشمند
گرامى قلندر مومند نيز اين کتب را از اثار مفقود قلمداد نمود اند (٦) نسخه دستنويس
حالنامه نيز چون پټه خزانه واحد است. همه پژوهشگران به شمول دانشمند قلندر مومند
ازوجود چنين کتب مفقود انکار نميکنند و قول على محمد مخلص را در زمينه معتبر
ميپندارد و بان اعتماد مى نمايند درين اواخر کتابى را در يافت نمودم. که در سال
١٩٨٨ع در پشاور اقبال چاپ يافته است. و من دوسال بعد از چاپ ان، کتاب را مطالعه
کردم. مولف ان شخصى دانشمندى و از فرهنگيان نامور پشتونخوا ست. درين کتاب قطور ٣٧٣
صفحه يى پيرامون تذکرة الشعراى با ارزش و پربهاى ادبيات پښتو پټه خزانه سخنها گفته
شده، نا سزايى را به ادرس بعضى از رجل علم و فرهنگ ما حوالت نموده اند.
پس از خوانش اين کتاب دريافتم که سخنى و گپى درين کتاب نيامده که انرا مستدل، علمى
و موافق به موازين امروزى دانش ادبيات شناسى رد نتوان کرد. در برابر هر سوال نقاد
دانشمند ميتوان ده ها سندپيش کرد، و در جواب ان کتابها نوشت. اما درد و افسوس که
مولف دانشمند همان کتاب و قتش را بى جا صرف بحث ب رمسايلى نموده است، که در
پژوهشهاى ادبيات شناسى نميتوان بان ارزشى قايل شد. او يک پرابلمى ديگرى را در
ادبيات شناسى زبان پښتو ايجاد نمود، وچندان از پژوهشگران را مصروف حل رفع پرابلم
ايجاد شده خود کرده است.
اى کاش استاد موصوف عوض اين اثر کم ارزش به تاليف تاريخ جامع ادبيات پښتو مې
پرداخت، که يکى از ضروريات مبرم فرهنگى ماست و پښتوزبانان در افغانستان، پښتونخوا،
بلوچستان، پاکستان، هندوستان و همينگونه حلقات استشراق بان سخت نياز دارند.
به هر صورت استاد موصوف کارى را انجام داده و نشر کرده، من نيز غرض رفع چنين
اشتباهات خودرا مکلف ميدانم که بپاسخ بپردازم و کتابيرا در جواب کتابش تاليف نمايم،
اين کار را من به استعانت ايزد متعال شروع کرده ايم. ولى در اين مقاله به ارتباط
بحث بر ماخذ پټه خزانه در کتاب ياد شده ميپردازم و بحث کوتا و اجمالى ايرا به پيش
ميبرم.
در صفحات ١٧٥-٢١٤ کتاب بحثى بر ماخذ پټه خزانه صورت گرفته و من فرو گذاشت هاى اين
بحث راحسب ذيل بر ميشماريم:
١- نوسينده دانشمند در اغاز اين سخنهاى اين بحث دچار اشتباهات پرنسيپى گرديده است.
زيرا ايشان اثر تاليف شده، در اخرين دهه نيمه اول قرن دوازدهم هجرى را با معيار هاى
امروز ين تاليف يکسان ارزيابى نموده اند. و نقدى را که يک نقاد با ييست بر اثر يک
پژوهشگر ادبى امروزى انجام دهد وى چنين معيارها و موازين را در يک اثر تاليف شده در
قرن دوازده جستجو نموده است.
به گونه مثال ايشان گفته اند محمد هوتک در نقل فلان مطلب از فلان راوى در کتابش
نشان نه داده است که سخنان راوى در کجا ختم شده است؟
بايست خدمت استاد بزرگوار عرض کرد که در گذشته ها چنين رسمى وجود نداشت و نشان دادن
شروع و ختم نقل قول ها از شيوه هاى امروزى پژوهش است، اگر محمد هوتک خلاف رسم اسلاف
چنين کار رامى نمود و به نشان دادن (تم کلامه) و يا علامات ديگر اغاز و انجام نقل
قولهاى راويان و يا ماخذ تحريرى رانشان ميداد، مهمترين اعتراض دانشمند محترم کتاب
نويس شايد همين ميبود، که نشان دادن و تفکيک بيانات و مطالب در تحقيق روشن تازه و
نواست و در قرن دوازده کجا مروج بود؟
در باره بايست اضافه کرد که در تذکره هاى کهن پارسى تذکره نگاران به کثرت از قول
راوى و يا ماخذ تحريرى نقل قول کرده اند، بدون اينکه بگويد قول فلان کتاب درينجا
ختم شد به گونه مثال:
در کهنترين تذکره تا حال مکشوف ادبيات پارسى لباب الالباب محمد عوفى در شرح حال شرف
الدين حسام در بخشى از بحث چنين امده: ((از بزرگى شنيدم که در ان وقت که به سفر
قبله رفته بود، چون به رى برسيد، چنين اتفاق افتاده بود که خاقانى در رى بود، حسام
الدين بزيارت او رغبت کرد، و به نزديک او شد و عمر نوقانى...)) (٧) اين بحث چنين
ادامه ميبايد و محمد عوفى هيچ جانشان نميدهد که شنيده گى ام از بزرگى تا اينجا و
انجا است.
با ارتباط همين نقل قول تذکره الشعراى لباب الاباب باييست تذکر داد، که نقل از
راويان وشنيده گى تذکر نگاران در بسى مواردو درج کتب تذکره شده اند. و تذکره نگاران
اکثر راويان خود را نيز نشان نداده اند، محمد هوتک در پټه خزانه چنين رسمى را پيروى
کرده است، شمارى از روايان خود را نام گرفته است، در بعضى جاها برسم پييشنيان از
ذکر نام راوى يا کسى که قولى شنيده است، صرف نظر نموده، وما نميتوان محمد هوتک را
گناهنکار ثابت ساخت که چرا در بعضى موارد اسم راوى را نياورده است.
٢- کتاب نويس فاضل گفته است که محمد هوتک در نوشتن شرح حال برخى از شعراء ما خذش را
نشان داده ولى نه گفته که شعر همان شاعر را از کدام منبع اخذ کرده، با خوانش چنين
مطلب خنده اور باييست سکوت اختيار کرد، ولى من خدمت استاد عرض ميکنم که اگر شخصى با
کتب قديم وروش تحقيق در چنين کتابها اشنايى داشته باشد، هر گز چنين سوالى را مطرح
نميسازد.
زيرا پژوهشگران ابتدايى نيز مى فهمند که تذکره نگاران قديم اگر در يک مورد ماخذ
رانشان داده باشد معنى ان اينست که گويا تمام مطالب در مورد همين شخص يا موضوع را
از همان کتاب گرفته است. محمد هوتک تذکره نگار بصيرى بود، وى اگر شرح حال يک شخص را
از يک منبع و کلامش را از منبع ديگر گرفته در هر دو مواردو ماخذش را نشان داده، چون
در بخش احوال سلطان بهلول لودهى(رح) احوال اين مرد سياست و فرهنگ را از مخزن افغانى
نعمت الله هروى و رباعى ناب ويرا از بياض محمد رسول کلاتوال اخذ کرده (٨). اگر شخصى
پټه خزانه را بيطرفانه مورد ارزشيابى قرار دهد و دقيق انرا مطالعه فرمايد چنين
سوالى در ذهنش خطور نخواهد کرد.
٣- دانشمند گرامى در همين بحث کتاب خود نوشته است که سنوات تولد و وفات شمارى از
سخنواران درج تذکره نسيت. من بار ديگر به نهايت احترام خدمت ان بزرگوار عرض ميکنم،
اگر ما يان تذکره هاى قديم مشرق زمين را ورق بزنيم سنوات تولد و وفات اکثر شعرا در
ان يافت نميشود. اکنون که من اين مقاله رامينويسم. بيش از ده دوازده تذکره بدسترسم
قرار دارد. از مطالعه همه ان بر مى ايد که در ضبط سنوات تولد و مرگ شعراء تذکر
نگاران بيشتر پابند نيستند و سنوات تولد و مرگ اکثر شعرا درج اين تذکره ها نيست.
برسبيل مثال در لباب الباب عوفى شرح حال شعراء چنين رسمى راتعقيب نه کرده، بلکه
زمان زنده گى برخى از شعرا باساس زمانه هاى خسر وان و امران محلى درج نموده است.
تذکره سرور تاليف نواب اعظم الدوله ميرمحمد محمدخان سرور از ضخيمترين تذکرة الشعراى
ريخته گويان است. تا جائيکه من برين تذکره مرور کردم ام سنوات تولد و مرگ بيشتر از
اکثريت شعراى ذکر شده در تذکره درج نه شده است.
بارتباط همين موضوع باييست افزود که نقادگر انقدر در برخى از انتقادات خود نبشته
است که شمارى از شاعران تذکره معاصرين شاعر و دوستان وى بودند، مگر تاريخ تولد
شانرا نه نوشته است؟ در برابر اين سوال دانشمند گرامى عرض خواهم کرد، که درج نه
کردن سنه تولد دوستان تذکره نگار از اعتبار و اهميت تذکره نميکاهد، بلکه ارزش
پژوهشى انرا متضرر خواهد ساخت. من در تذکره هاى زبان پارسى، اردو و پشتو صدها مورد
را نشان داده ميتوانم که تذکره نگار سنوات تولد و مرگ دوستان خود را درج نه کرده
است.
بطور مثال بهگونداس هندى در سفينه هندى احوال نواب محبت خان را در کرده، و بهگونداس
بانواب محبت خان روابط دوستى داشت. اما سنه تولد نواب را در تذکره اش نه اورده در
باره سخنان بهگونداس چنان است: (( ... چندروز مجلس مشاعره در خانه خود ترتيب
ميدادند، بسيار خليق، پسنديده مزاج عالى منش، شيرين گفتار اند. با مولف ربط دوستى
دارند...)) (٩).
اگر تذکره هاى کهن را يکسو بگذاريم، و در دوره معاصر تذکره نگارى زبان پښتو را مورد
ارزيابى و نقد قرار دهيم، خواهيم ديد که با وجود انکشاف شيوه هاى پژوهشى نوين در
حلقات فرهنگى مان تذکره نگاران سال وفات و پيدايش شمارى از شعراء را درج نه کرده
اند. درين مورد نيز ميتوان ده ها مثال پيش نمود، مگر من درين بخش نيز دو سه مثال
مياوريم:
د کسى گلان تذکره ماند گاريست از مرحوم حافظ خان محمد کاکړ، در تذکره دکسى گلان در
پهلوى شعرا و سخنوران قديم بيشترينه شاعران معرفى شده ان از معاصر ان حافظ است،
حافظ سنوات دقيق تولد اکثر شعراء را درج تذکره اش نه کرده، و در بعضى موارد حتى هيچ
ذکرى از سنه و تاريخ و سن شاعر ديده نميشود (١٠).
اخونزاده فرمان مسافر تذکره پربهايى را بنام ( د پښتو ادب ځلنده ستوري) نگاشته اند
در فهرست مطالب اين تذکره همراه با سماى شريف فضل حق شيدا، محمد اشرف ځلمى و ولى
محمد خان طوفان کلمه مرحوم اضافه شده، ولى در متن تاريخ مرگ يکى از انها به چشم
نميخورد(١١).
٤- ( کتابنويس محترم در همين بخش در قسمتى از گفته هايى خود دچار سرا سيمگى و تضاد
در گفتارهاى پيشين و نوين خود شده است. در بخشى ازين بحث گفته اند که غزليات ضبط
شده خوشال خان خټک در پټه خزانه با ضبط هاى ديگر همان غزلها دگر گونيهايى لفظى
دارد، و يک بيت غزل ان کمتر در کتاب ضبط شده است.
من درينمورد نيز باعرض پوزش ياد اور ميشوم، اگر کسى اگاهى نهايت ابتدايى ازدانش متن
شناسى داشته باشد، در ضبط هاى متون را انگشت نخواهد گذاشت. زيرا اگر ماده ها نسخه
يک متن واحد را از نظر بگذرانيم خواهيم ديد که جز از موارد استثنايى همه يى از نسخه
ها طابق النقل بالنقل يک ديگر نيستيد، بل تحريفات تصحيحات، فرو گذاشتها، حذف و
اضافه، سقطات و کمبوتات در نسخه هاى مختلف همان متن واحد ديده ميشود، و زمانيکه
تذکره نگار ضمن اوردن شرح احوال يک شاعر نمونه کلام اورا درج تذکره اش ميکند حتماً
از يک نسخه استفاده ميکند و ضبط هاى همين نسخه لا بد بانسخه هاى ديگر تفاوتهاى
دارد. اگر چنين تفاوتها در ضبط تذکره ها ديده شود، باعث کاهش اعتبار تذکره نميگردد،
و نبايد دست اندر کاران نقد ادبى برين موضوع خورده گيرى کنند. پژوهشگران متن شناس
در تصحيح و تحقيق متون در اکثر موارد از ضبط هاى تذکره بحيث و اريانت استفاده مى
برند.
من به نقاد محترم عرض ميکنم که اگر ايشان تنها منتخب چمن بى عديل و گلشن بى تمثيل
(دستنوس اکاديمى پشتوى پشاور) را از نظر بگذرانند، منتخبات درج شده در ان مجموعه را
با دو اوين همان شعراء مقابله فرمايند، خواهد ديد که تا چه اندازه دگر گونيها در
ضبط گلشن و ضبط هاى ديگر همان متون ديده ميشود، موجوديت چنين تفاوتها و تغييرات
لفظى در ضبطهاى چمن بى عديل و متون مشابه ديگر از اعتبار اين مجموعه کاسته
نميتواند.
برهمين بخش اين اثر گپهايى زيادى گفته شده ميتواند، مگر من درين مختصر همين ياد کرد
هاى کوتاه رابسنده مى بيبنيم، اگر يارى خداوند بزرگ همرا هم باشد، در تاليف ديگر
خود که در جواب کتاب استاد قلندر است حرف حرف اين بخش را مستند پاسخ ارايه خواهم
کرد.
در اخير بايد ياد اور شد که پټه خزانه از نگاه ماخذ شناسى کدام خلاى علمى ندارد، و
برابر به سنت هاى تذکره نگارى خاور زمين از ماخذ تحريرى و همينگونه روايات شفاهى
سود برده که شيوه استفاده و کار برد ازين ماخذ با نورمهاى تذکره نگارى همگونى عام و
تام دارد، و ما اين تذکره را از نگاه ماخذ شناسى در تناسب باتذکره هاى ديگر پيشين و
پسين پټه خزانه در سطح عالى ازريابى کرده ميتوانيم.
ماخذ
١- هوتک، محمد، پټه خزانه، به کوشش پوهاند عبدالحى حبيبى، وزارت تعليم و تربيه، چاپ
تهران ١٣٣٩هـ ق، ص ١٠٨.
٢- الهام، پوهاند محمد رحيم، د پټې خزانې پر سبک باندې يو خوځنده نظر، د امير کروړ
ياد، د زلمي هېواد مل په زيار پښتو ټولنه، کابل، د ښوونې او روزنې مطبعه، ١٣٤٦هـ ش،
٣٥٤-٣٨٩ مخونه.
٣- حبيبي، پوهاند عبدالحى، پټه خزانه (مقدمه)، طبع سوم، د اطلاعاتو او کلتور وزارت،
کابل، دولتي مطبعه، ١٣٥٤هـ ش.
٤- رفيع، حبيب الله د پښتو پخوانۍ تذکرې (مقدمه)، تاريخ ټولنه، کابل، دولتى مطبعه،
١٣٥٠هـ ش، ب مخ.
٥- هېوادمل، زلمى، د محمد هوتک ژوند او مزار، د بايزيد روښان پوهنتون، د لوړو او
مسلکي تحصيلاتو مطبعه، ١٣٦٢هـ ش، ٦٢- ٦٣ مخونه.
٦- مخلص، علي محمد، حالنامه بايزد روشان، به کوشش نورالله اولسپال، اکاديمى علوم
افغانستان، ١٣٦٤هـ ش.
٧- مومند، قلندر، د خيرالبيان تنقيدي مطالعه، چاپ ځى، پېښور، ١٩٨٨ع، ص ١٢٤.
٨- محمد عوفى، لباب الالباب، به کوشش سعيد نفيسى، تهران، چاپ اتحاد، ١٣٣٥ هـ ش، ص
١٤٥.
٩- پټه خزانه، ٧٦ مخ.
١٠- بهگونداس هندى، سفينه هندى، د عطا کاکوهى په زيار او پلټنه، بهار، ليتهو پريس،
١٩٥٨ع.
١١- کاکړ، خان محمد، د کسي ګلان، بلوچستان بکډيپو، عدنان جهانگير پريس، لاهور،
١٩٨٩ع، ص ١٥٠.
١٢- اخنزاده فرمان مسافر، پښتو ادب ځلنده ستوري، پېښور، ١٩٨٤ع، ٧٣، ٧٥، ٨٦، ٨٧،
١٩٩-٢٠١.