خبرنگاران با تهديد مرگ مواجه هستند
نوشتۀ رحيم اله سمندر در کابل
ارتش، پوليس و نيرو هاى استخبارت متهم گرديده اند که سعى دارند خبرنگاران را خاموش
سازند.
آنعده ژورنالستان افغان که بالاى حکومت انتقاد ميکنندو مسايل حساس سياسي را دنبال
مينمايند در هفته هاى اخير حملاتى بالايشان صورت گرفته است.
در حاليکه روزنامه ها در هر گوشه و کنار کشور در رابطه به وزرا و يا اشخاص مقتدر
مضامين نظري انتقادي نشر ميکنند، ژورنالستان دستگير شده، با چاقو زده شده و تهديد
هاى مرگ برايشان صورت گرفته است. ادارۀ نظارت مطبوعات يعنى کميتۀ حفاظت ژورنالستان
که مرکز آن در ايالات متحدۀ امريکا بوده ، طى گزارشى که هفتۀ گذشته در رابطه به
تجليل از روز جهاني مطبوعات منتشر ساخته است، افغانستان را براى گزارشگران چهارمين
کشور خطرناک دنيا ناميده است.
سازمان نظارت حقوق بشر از ريس جمهور حامد کرزى خواسته است که در رابطه به حمايت و
پشتيباني از مطبوعات حرف زند، و حکمراني خويش را بالاى وزارت نيرومند دفاع، امور
داخله و ادارۀ استخبارت ابراز دارد که اينها آنرا مسول اذيت ميدانند.
مسول بخش تحقيق آسيايي ادارۀ نظارت حقوق بشر، جان سفتن ميگويد: ارتش، پوليس و
نيروهاى استخبارات تهديد هاى مرگ ميدهند، ژورنالستان افغان را دستگير مينمايند، و
بطور موثر آنها را خاموش ميسازند، و همچنان او از جلال آباد، هرات و کابل مثالهاى
نيز ارائه داشت.
در جلال آباد و گرديز قومندانان عليه آنعده ژورنالستان تهديد هاى مرگ نيز صادر
نموده اند که در رابطه به مشکلات امنيتي گذارش ميدهند. و در ولايت هرات والي
اسماعيل خان يکتن از خبرنگاران راديوى آزادي را نيز دستگير نموده بود.
در کابل به مدير مسول هفته نامۀ آفتاب، سيد مير حسين محدوي در ماه هاى مارچ و اپريل
بعد از نشر سه ستون تهديد مرگ داده شد. محدوي که از لحاظ سياسي مستقل است، خودش
هفته نامۀ خويشرا تمويل ميکند.
در ماه مارچ، او در رابطه به کار بردن کلمۀ اسلامي در عنوان رسمي کشور يعنى حکومت
اسلامي انتقالي افغانستان انتقاد نمود، و آنرا غيرضروري دانست، زيرا اساس قانوني
کشور مذهب نميباشد. وى تحرير نموده بودکه کلمۀ اسلامي مفهومى ديگرى ندارد بجز اينکه
حکومت و مقامات را از انتقادات و اعتراضات مردم رهايي بخشد.
در همين ستون او گفته بود، چنانچه حکومت رباني ( ١٩٩٣ الى ١٩٩٦) حکومت اسلامي بود،
ولى آنزمان تعداد زياد مردم بى گناه به قتل رسيد و دارايي معنوي و مادي کشور از بين
برده شد.
در اوايل ماه اپريل محدوى يک ستون ديگرى نشر نمود که طى آن از سيکيولريزم حمايت
نموده بود و اظهار داشته بود که اين به معني جنگ با مذهب و يا فرار از مذهب
نميباشدو ميان مذاهب توازنى را بوجود مياورد. اينکه از آن خوش ما ميايد و يا نه،
يگانه راهى براى نجات جامعۀ ما ميباشد.
ستون سوم که در اواسط ماه اپريل به نشر رسيد در آن گفته شده بودکه حکومت بدست
پنجشيري ها است که قومى مستقر در درۀ شمال شرق کابل بوده و مرکز قوي قومندان فقيد
اتحاد شمال احمدشاه مسعود ميباشد. او نوشته بود، حکومت بايد به قسمت هاى ديگر کشور
وسعت پيدا نمايد و اشتراک همه گان را بايد اجازه داد، تا آنرا حکومت افغاني و ملي
خواند.
محدوي گفت: تهديد هاى مرگ از طريق تيليفون از جانب طرفداران جمعيت اسلامي صورت
گرفته، و جمعيت آن حزب اسلامي ميباشد که از آن اتحاد شمال بميان آمد. بعد از
سرنگوني رژيم طالبان، قومندانان اتحاد شمال که در موفقيت جنگ مساعدت نموده بودند،
کنترول ادارۀ اسنتخبارات، و وزارت هاى دفاع و امور داخله را بدست آوردند.
بعضى تيليفون کننده گان به اين نسبت وى را تهديد نموده اند که ملامتي را بالاى
حکومت رباني انداخته و حکومت هاى بد ديگر را ملامت نکرده است، و او را کافر بزرگتر
از نويسنده سلمان رشدي خوانده است.
در تهديد هاى مرگ يکتن از کسانيکه تهديد مينمود گفته است که ٣٠٠ تن محصلين مصمم
بودند که دفتر او را بسوزانند، ولى سران اجازۀ اين کار را ندادند. چنانچه طبق
ادعاها شخص تيليفون کننده گفته است که روزى ما خودت را جزا خواهيم داد.
اين شخص نه گفته است که به کدام يک از سران اشاره مينمايد، ولى محدوي به اين باور
است که اين رهبران جمعيت اسلامي اند، زيرا در ستون هاى هفته نامۀ او بالاى آنان
انتقاد صورت گرفته و در محوطۀ پوهنتون اين فعالترين احزاب است.
تيليفون کننده گاه خود محدوي را که هزاره ميباشد متهم ساخته اند که در رابطه به
مشکلات در مورد سهم قشر خود وى يعنى هزاره ها را ملامت نساخته است. محدوي اين حرف
را رد نموده ميگويد: او مکررا بالاى سران هزاره انتقاد نموده است، که وزير امور
پلان گذاري و رهبر حرکت انقلاب اسلامي (حزب انقلابي اسلامي) هزاره ها حاجي محمد
محقق نيز در آن شامل ميباشد.
محدوي ميگويد: او از وزارت اطلاعات و کلتور، کميسون حقوق بشر، ادارۀ استخبارات و
وزارت امور داخله کمک خواسته ولى مفيد ثابت نه شده است.
بعد از آنکه او آدرس خانۀ خويشرا به اجنت هاى امور استخباراتي داد، هر روز دو نفر
آنجا آمده خانواده اش را اذيت ميکنند. بارى والده اش گفت که او در خانه نميباشدآنها
طبق ادعا ها گفتند: چقدر او از ما پنهان خواهد شد؟ آخر ما او را خواهيم يافت.
وزير اطلاعات و کلتور سيد مخدوم رهين گفت: او از وزارت امور داخله و بخش سياسي ملل
متحد (يوناما) خواسته است که با او کمک کنند. او گفت: ما مبتکرين آزادي مطبوعات
هستيم، و تا مرگ از آن دفاع ميکنيم.
ولى گروه نظارت حقوق بشر بالاى وزير اطلاعات و کلتور انتقاد نموده گفته است که آنها
به تهديد هاى مکرر جواب ارئه نکرده اند، و همچنان اظهار داشته است که ايالات متحده
بايد از حمايت قومندانان دست بردارد زيرا درين حملات دست دارند.
قضاياى آشکار ديگر تهديد و اذيت و آزار ژورنالستان نيز وجود دارد. نويسنده و
ژورنالست آزاد در کابل داکتر سميع حامد، که علنا عليه جنگسالاران و قومندانان محلي
نوشته است، در اواخر ماه اپريل زمانى براى دو روز در شفاخانه بستر گرديد که دو نفر
با کارد و چاقو بالايش حمله کردند.
حامد گفت: من هميشه گفته ام تا زمانيکه جنگسالاران و قومندانان حاکم باشند، صلح
آمده نميتواند. در لويه جرگه اينها به زور و فشار کنترول حکومت را بدست آوردند، و
حکومت را شکل اسلامي دادند.
مدير مسول روزنامۀ اراده به اسم ظهور افغان گفت: معاون وزير تعليم و تربيه ذبيح اله
عصمتي او را به دفتر خويش بعد از آن احضار نموده بود که در روزنامۀ خويش مضمون
طنزيۀ تحت عنوان او نشر نموده بود.
او گفت عصمتي برايش بد و رد گفت و بعدا افسران امنيت او را در يک اطاق وزارت براى
يک روز نگهداشتند ، و افزودندکه لوى څارنوال در رابطه به روزنامه اش تحقيق ميکنند.
عصمتي گفت: اين ژورنالست خودش به دفتر من آمده و با خشم و قهر زياد ما را فاسد گفت
، و به همين دليل ما مجبور شديم که او را به لوى څارنوال ببريم.
پس از روز هاى زياد، چهار تن پوليس مسلح شب ناوقت به دفتر اراده آمده سعى نمودند
داخل دفتر شوند، ولى ظهور افغان آنان را اجازه نداد زيرا سندى نداشتند.
او به ادارۀ گزارشدهي جنگ و صلح گفت: به ارتباط اين اذيت بعد از مصاحبه با راديوى
آزادي، بيشتر از ١٠ نفر برايم اخطار دادکه مصاحبۀ ديگرى نکنم، زيرا مرگ من کار سادۀ
است، و مانند گنجشک سرم را از تنم جدا خواهند ساخت.
ظهور افغان ميگويد: در پوهنتون توزيع اراده ممنوع است. مقامات محلي در عين زمان
نشريه هاى آزاد ديگر را نيز ممنوع قرار داده اند ، بطور مثال هفته نامۀ وړانگه در
ولايت پکتياو روزنامۀ طلايي در ولايت بغلان از نشر مسايل بحث انگيز ممنوع قرار داده
است.(82)